مقالات

در گروه زادگاهم اشمیل آباد تنها وجه اشتراک اعضایش زاییده شدن

در گروه زادگاهم اشمیل آباد تنها وجه اشتراک اعضایش زاییده شدن در اشمیل آباد بود ،گروه هدف خاصی نداشت

در گروه زادگاهم اشمیل آباد تنها وجه اشتراک اعضایش زاییده شدن در اشمیل آباد بود ،گروه هدف خاصی نداشت

اسدی که درب خانه شان دق الباب زنانه و مردانه داشت و مجلس مردانه کامل منفک بود از ساختمان اصلی و پدر مرحومش اتاقی جدا داشت برای مجالس و ته خانه هم مطبخی بود که گاهاً دی اسد قلیانش را با زن‌همسایه شریک می شد

در گروه زادگاهم اشمیل آباد تنها وجه اشتراک اعضایش زاییده شدن در اشمیل آباد بود ،گروه هدف خاصی نداشت ، از احوالپرسی و اعلام فوت اهالی بود تا ذکر خاطرات ،شعر ،متن و تا دلتان بخواهد متن های سنگین ادبی و کپی شده همه چیز به هم خورده بود یکهو می دیدی احمد تیوپ مطلبی از شوپنهاور می‌گذاشت و یا وسط بحث درباره آسفالت کوچه‌های اشمیل آباد شخصی از گرانی پیاز می نالید ، تنها واژه‌ای که می‌توانند برای همچین گروه هایی به کار ببرم همان است که در ذهن شماست( خرتوخر )

نقش اسد در این گروه تنها این بود که چشم از گروه بر ندارد و به محضی که ثریا که طبع شعر هم داشت متنی به اشتراک می گذاشت اسد پشتش ایموجی کف زدن را بفرستد و اگر احیاناً کسی نقدی می کرد شعر را، اسد ایموجی صورتک قرمز که نشانه خشم است را بفرستد

اسد علاوه بر این گروه عضو گروه دیگر هم بود گروهی به اسم خرهای خشن اشمیل آباد، اعضایش جمیع نرهای اشمیل آبادی بودند که تیغ زنان اول سبیلشان را رد کرده باشند است

اسد هم مثل بقیه اعضا روزه نمی گرفتند ولی حرمت سه روز قدر را نگه می‌داشتند و عرق نمی‌خوردند همه اعضا خطرهای خشن در گروه زادگاه اش اشمیل آباد هم حضور داشتند ولی هیچ یک به اندازه اسد اون گروه برایش حیاتی نبود

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

اطلاعات سایت

همه حقوق مادی و معنوی این وب سایت مطعلق به موسسه فرااندیشان آتیه جنوب می باشد . و هر گونه کپی برداری  بدون ذکر منبع از محتوی سایت ممنوع می باشد.


آدرس ما: برازجان، چهار راه مخابرات، پاساژ ایوان، طبقه زیرین، پلاک 4