همان عشقی که بهش جسارت داده بود تا به این دنیا وارد شود همان عشق ترس و نفرت را آورد سراغش با ترس چک کرد بازدید کننده ها را، ثریا تو لیست نبود ولی آخرش چی
تا بعد از ظهر پشت گاو بند ماند هزار فکر به سرش خطور می کرد ولی جرات باز کردن گوشی را نداشت بعد از چند ساعت دل پر کرد که به آبادی بیاید. به آبادی که رسید قصد داشت به سرعت خود را به خانه برساند
همان عشقی که بهش جسارت داده بود تا به این دنیا وارد شود همان عشق ترس و نفرت را آورد سراغش با ترس چک کرد بازدید کننده ها را، ثریا تو لیست نبود ولی آخرش چی
تا بعد از ظهر پشت گاو بند ماند هزار فکر به سرش خطور می کرد ولی جرات باز کردن گوشی را نداشت بعد از چند ساعت دل پر کرد که به آبادی بیاید. به آبادی که رسید قصد داشت به سرعت خود را به خانه برساند
یعنی در گروه چه خبر است ثریا دیده است یا نه اینها افکاری بود که مثل پتک می خورد در سرش، مثل قاتلی که به محل قتل بر میگردد اسد هم مجبور بود علیرغم میل باطنی اش گروه را چک کند
بچه چه کردی بوا دمت گرم، آبادش کردی، هشکله باغی، اینها پیامهای گروه خرهای خشن اشمیل آباد بود
اما در گروه زادگاهم اشمیل آباد سه چهار نفری فی الفور ترک زده بودند بعد صورتک هایی با دهان باز یعنی ای وای، وای حسینا و بعد چند نفری نوشته بودند خجالت آور است، زشته به خدا، گروه پر از ناموس خودمونه و از این قبیل
مدیر گروه برای آرام کردن وضعیت بحث تاریخچه اشمیل آباد و این که اولین خان اشمیل آباد چه کسی بوده است را پیش کشیده بود ولی دوباره یکی باز گیر داده بود به گندی که اسدالله زده بود
همه اینها یک طرف آنچه که زمین را زیر پای اسد خالی کرد چک کردن بازدید کننده های عکس مستهجن بود ثریا اسماعیلی اشمیل آبادی اصل هم جزء بازدید کننده ها بود
اسد دوست داشت پدرش زنده میبود تا یک دل سیر کتکش میزد بچگی که شیطنت میکرد تمام دغدغه اش ترس کتک خوردن بود ولی خب بعد از کتک خوردن انگار پرونده آن خطا بسته میشد دیگر راحت میشد ولی پرونده ای که امروز برای اسد باز شد انگار پایانی نخواهد داشت
سرش پایین بود میخواست نبیند یک سلام خسته شنید، برادر کوچکترش کریم بود دکمه های لباسش پریده بود و سر تا پا خاکی زیر چشمش هم پف
چته کسی زدت باز سر کفتر دعوا کردین
-نه سر تو
سر مو
-ها تو بچه ها چو افتاده که تو عکس زن های لخت داری