تا چشم کار می کرد جمعیت بود از بشر و از حشر تمام نژاد چهارپایان از بز عدانی تا پاکستانی خر و گاو و میش و گاومیش خلاصه هر چه در ولات نفسی می کشید یک جا جمع شده بودند تعداد جفت و نژادهایی که نوح هم به چشم ندیده بود این حادثه تمام وقایع آن روز عالم را تحت شعاع قرار داده بود از حمله صدام به کویت تا اعزام ناو آبراهام لینکن به خلیج فارس
تا چشم کار می کرد جمعیت بود از بشر و از حشر تمام نژاد چهارپایان از بز عدانی تا پاکستانی خر و گاو و میش و گاومیش خلاصه هر چه در ولات نفسی می کشید یک جا جمع شده بودند تعداد جفت و نژادهایی که نوح هم به چشم ندیده بود این حادثه تمام وقایع آن روز عالم را تحت شعاع قرار داده بود از حمله صدام به کویت تا اعزام ناو آبراهام لینکن به خلیج فارس
انگار هستی تمام زور خودش را زده بود تا آنچه را که دست آورد تکامل بود از زمان خیلی قبل تر از دایناسور ها تا به امروز یکجا زیر منبع آب ولات جمع کند
همه بودن از سید و از خلقی(مردم غیر سید) خوزستانی های جنگزده کولیهای آهنگر دریا نشین های شیف و بوشهر و دلوار که برای دیدن تعزیه به روستای زیارت آمده بودند
منبع آبی محل عبور گوخر هم بود چهارپایانی که برای خوردن آب از چاه قلعه شتاب گرفته بودند زیر تانکر ترمز دستی را کشیدند
تا چشم کار می کرد جمعیت بود از بشر و از حشر تمام نژاد چهارپایان از بز عدانی تا پاکستانی خر و گاو و میش و گاومیش خلاصه هر چه در ولات نفسی می کشید یک جا جمع شده بودند تعداد جفت و نژادهایی که نوح هم به چشم ندیده بود این حادثه تمام وقایع آن روز عالم را تحت شعاع قرار داده بود از حمله صدام به کویت تا اعزام ناو آبراهام لینکن به خلیج فارس
انگار خدا می خواست همه باشند تا ثبت کنند جدال خیر و شر را تا به چشم ببینند که نزاع هابیل و قابیل انگار ابدیست و پایانی ندارد
نمو قرصی بالای تانکر آب ۱۸ متر بالاتر از سطحی که یک عمر زندگی کرده بود همه چیز را می دید یک نگاه به جمعیت انداخت یک نگاه به معماری بی ریا و در هم بر هم یک روستا در جنوب و به این فکر میکرد که از این بالا همه چیز پیداست شک کرده بود به عدالتی که شیخ باقر از زمان مکتب در گوشش خوانده بود و به زور ترکه در سرش چپانده بود از عدالت خالقش، به همه چیزش شک کرده بود به عدالتش به قادر بودنش به مطلق بودنش